استارتاپ (Startup)، یک کسبوکار نوپا بوده که از یک ایده اولیه آغاز شده و به رشد و موفقیت قابل توجهی میرسد. در واقع راه اندازی استارتاپ همراه با یک ایده نو و جدید برای یک محصول و یا ارائه یک خدمت میباشد. با این وجود هر یک از استارتاپ های بازار باید طبق یک استراتژی و رویکرد مشخص برنامهریزی و اجرا شوند تا بتوانند موفقیت و پیشرفت کسبوکار خود را حتمی سازند. در این مطلب قصد داریم که به بررسی ۴ رویکرد استارتاپ پرداخته و به توضیح هر یک به طور مفصل بپردازیم. با شرکت شتاب دهنده پیشگامان همراه باشید.
۴ رویکرد در استارتاپ ها چیست؟
در استارتاپ ها و مدیریت آن، ۴ رويکرد و نظر وجود داشته که هر با دیگری متفاوت میباشد. از این رو انتخاب یک رویکرد و عمل کردن بر طبق آن میتواند به طور موفقیتآمیزی با شرایط استارتاپ ها انطباق یافته و رشد قابل توجهی را به دنبال داشته باشد. از این رو به توضیح و تفسیر هر یک از این ۴ رویکرد استارتاپ پرداخته و تفاوتهای هر یک را بیان خواهیم کرد.
۱. رویکرد کلاسیک در استارتاپ ها
رویکرد کلاسیک و سنتی در علم مدیریت، پاسخگوی دنیای کارآفرینی و بازار استارتاپ های امروزی نمیباشد. در واقع رویکرد کلاسیک در مورد چگونگی مدیریت یک سازمان محتوا ارائه داده و جهت راه اندازی استارتاپ و کسبوکارهای نوپا حرفی برای گفتن ندارد.
طرفداران رویکرد کلاسیک نسبت به استراتژی استارتاپ، معتقد هستند که جهان و بازار قابل پیشبینی بوده و بنیان رقابت در بازار با ثبات و یکسان میباشد. از این رو مزیت و امتیازهای به دست آمده بازار برای همگان پایدار و غیرقابل تغییر میباشد.
بنابراین چون طرفداران این رویکرد استارتاپ معتقدند که محیط غیرقابل تغییر میباشد، بنابراین در جهت ایجاد محیطی در یک موقعیت بهینه در تلاش بوده و سعی میکنند که شرایط بهینه و مورد نظر را فراهم نمایند. به همین دلیل این موقعیت و شرایط بهینه میتواند بر اساس تمایز و یا برتری در موارد ویژهای رخ دهد.
بیشتر بخوانید:
استارتاپ ناب (Lean Startup) چیست؟ 3 اصل لین استارتاپ برای رشد کسب و کار
به همین دلیل این رویکرد استارتاپ به ۳ گام تحلیل، تدوین و اجرا معتقد است. در واقع در اولین مرحله از این رویکرد، باید به تحلیل محیط ثابت و قابل پیشبینی بودن آن پرداخت. سپس باید به تدوین برنامههای شرکت جهت رشد و توسعه پرداخته و در نهایت به جذب سرمایه برای استارتاپ و عملی کردن برنامهریزیهای صورت گرفته بپردازید.
در واقع وجود موقعیت پایدار و ثابت در رویکرد کلاسیک برای شرکتها، یک مزیت و امتیاز ویژهای به همراه خواهد داشت. چرا که محیط قابل پیشبینی بوده و شرکتها بدون آن که دچار تغییر و دگرگونیهای خاصی شوند، همسو با تغییرات تدریجی در محیط تغییر خواهند یافت.
طرفداران این رویکرد استارتاپ، با بهرهگیری از این چارچوب فکری میتوانند جایگاه پیروزمندانه ای را در بازار برای خود کسب نمایند. چرا که بر طبق مزیت رقابتی بازار و قابلیتهای شرکت میتوانند به تحلیل بازار و شرکت پرداخته و تغییر و پیشرفتهای خود را در طی زمان پیشبینی و عملی سازند.
در واقع برنامه شرکتها جهت کسب و حفظ موقعیتهای مزیتی طراحی شده و سپس بر طبق آن به صورت موثر و کارآمد اجرا میشود.
البته قابل ذکر است که رویکرد کلاسیک و سنتی در تعریف استراتژی برای مدیران و صاحبان کسبوکارها آشناتر خواهد بود و در نهایت به کار خواهد آمد. چرا که رویکرد کلاسیک در واقع همان روش و سیاقی است که در دانشکدهها آموزش داده شده و در بخش استراتژی در سازمانهای بزرگ و موفق به صورت عملی استفاده و اجرا میشود.
۲. رویکرد آرمانگرایانه در استارتاپ ها
رویکرد آرمانگرایانه در استراتژی استارتاپ به ۳ گام تجسم، خلق و پافشاری اشاره دارد. در واقع رهبر استارتاپ باید یک چشمانداز روشن و آشکار را تجسم کرده و برای دیگران خلق و ترسیم نماید. و سپس بر اجرا و تحقق آن پافشاری و تایید کند.
در واقع رهبران استارتاپی که این رویکرد را انتخاب میکنند، باید اعتقاد و اعتماد راسخی به تواناییهای خود جهت خلق چشمانداز داشته باشند. چرا که به واسطه معرفی محصولات و خدمات جدید خود و کسب جایگاه نخست در بازار، قادر هستند که بخشهای جدیدی را در بازار خلق و به دست آورند.
از این رو این رویکرد استارتاپ زمانی میتواند برای رهبر یک کسبوکار نوپا مفید باشد که وی درصدد ایجاد یک بازار جدید و جذاب باشد. چرا که جهت بهرهگیری از این رویکرد آرمانگرایانه، رهبران باید از یک چارچوب فکری متمایز و برجسته پیروی نمایند.
۳. رویکرد شکلدهی در استارتاپ ها
سومین رویکرد در استارتاپ بر طبق ۳ گام تعامل، ساماندهی و تکامل عمل میکند. بر این اساس باید با اکوسیستم خود در تعامل و ارتباط باشد تا به موفقیت و پیشرفت مورد نظر خود نائل آید. از این رو محور ارتباط و تعامل در میان اعضای خود و همچنین خارج بوده که به ساماندهی و در نهایت تکامل و پیشرفت خواهد رسید.
در این رویکرد استارتاپ، محیط قابل پیشبینی نبوده اما منعطف و متغییر میباشد. به همین جهت فرصت بسیار عالی جهت شکل دادن به صنعت در زمان شکلگیری آن و قبل از تثبیت قواعد آن میباشد. از این رو با بهرهگیری از این فرصت فوقالعاده و همکاری با دیگران میتوانید ریسکها را پوشش داده و بازار جدید را قبل از ورود رقبا خلق و ایجاد نمایید.
در واقع در رویکرد شکلدهی، رهبران استارتاپ با دیگر ذینفعان به خلق چشمانداز مشترک پرداخته و در بستر ایجاد شده به سازماندهی کسبوکار میپردازند. از این رو تفاوت مهم این رویکرد استارتاپ با ۲ رویکرد قبلی در نقطه تمرکز کسبوکار میباشد. چرا که در این رویکرد، استراتژی سازمان به کل اکوسیستم کسبوکار بوده و به جای رقابت بر همکاری و تعامل تایید میکند.
مقاله مرتبط: استارتاپ چیست؟
۴. رویکرد انطباقی در استارتاپ ها
مدیران کسبوکار زمانی از رویکرد انطباقی در انواع استارتاپ خود بهره میگیرند که محیط کسبوکار، نه مانند رویکرد شکلدهی منعطف و متغییر باشد و نه مانند رویکرد کلاسیک قابل پیشبینی و برنامهریزی شده. از این رو در شرایط و موقعیتی که پیشبینی در بازار سخت و دشوار میشود و مزیتهای رقابتی در مدت کوتاهی باقی خواهند ماند، پس آمادگی و توانمندی جهت تغییر مستمر، تنها روش موثر جهت خنثی کردن تغییرات پیدرپی بازار خواهد شد.
از این رو شرکتهای بهکارگیرنده از رویکرد انطباقی باید ۳ گام قابلیت انعطافپذیری، تغییر و یادگیری را جهت موفقیت در بازار پیش بگیرند. چرا که وظیفه رهبران و همچنین اعضای استارتاپ ها، شناسایی روندهای تغییر محیط و واکنش سریع نشان دادن به تغییرات در جهت منافع استارتاپ میباشد.
با توجه به این که این رویکرد به تغییر سریع و همگام سازی و انعطافپذیری استارتاپ ها اشاره میکند، میتوان از یک نهاد پشتیبان و شتاب دهنده جهت گرفتن ایده و راهنمایی برای موفقیت و گذشتن از چالشهای محیطی بهره گرفت. شرکت شتاب دهنده پیشگامان میتواند به استارتاپ ها جهت عبور موفقیتآمیز از بحرانها و چالشهای بازار کمک بسزایی داشته باشد.
کلام آخر
برطبق مطالب گفته شده که به بررسی ۴ رویکرد استارتاپ پرداختیم، هر یک به استراتژی و راندمان متمایزی اشاره داشتند. همان طور که رویکرد کلاسیک، یک محیط ثابت و ایستا را برنامهریزی میکرد، در آن سو رویکرد شکلدهی به دنبال یک محیط متغیر و غیرقابل پیشبینی میباشد. از این رو میتوانید به بررسی هر یک از رویکردها بر طبق شرایط هر یک از انواع استارتاپ بپردازید.