امروزه استارتاپها در اقتصاد کشور، رشد و پیشرفت قابل توجهی را داشته و یک منبع درآمد مناسب و قابل اطمینان تلقی میشوند. اما باید توجه داشت که از مهمترین عوامل موفقیت استارتاپ، جذب میزان سرمایه مناسب و کافی در شرایط به جا و زمان مناسب است. در واقع در زمان جذب سرمایه، اولین سوال و چالش در مورد میزان ارزش استارتاپ شما میباشد. از این رو اگر به اصول ارزش گذاری استارتاپ تسلط نداشته باشید، متحمل قرارداد افزایش سرمایه غیرمنصفانهای خواهید شد که این امر باعث بروز چالشها و بحرانهای جدی در دورههای بعدی جذب سرمایه برای استارتاپ شما خواهد شد.
در این مطلب قصد داریم که به بررسی مفهوم استارتاپ چیست و ارزش گذاری استارتاپ بپردازیم و در نهایت ۱۳ روش ارزش گذاری استارتاپها را توضیح دهیم. مجله شرکت شتاب دهنده پیشگامان را دنبال کنید.
ارزش گذاری استارتاپ چیست؟
در ابتدا به توضیح مفهوم استارتاپ چیست، میپردازیم. استارتاپ به معنای یک کسبوکار نوپا بوده که برای ارائه یک محصول و خدمت جدید و یا حل یک مشکل بازار که نیازمند وجود خلاقیت و نوآوری میباشد، به وجود آمده است. در واقع استارتاپها با استفاده از تکنولوژی به فعالیت پرداخته و پتانسیل زیادی برای رشد و کسب درآمد مطلوب را دارند.
ارزش گذاری استارتاپ (Startup Valuation) به معنای فرآیند تعیین ارزش فعلی یک شرکت و یا کسبوکار میباشد. در واقع ارزش گذاری به دنبال پاسخ به یک پرسش بوده که شرکت و داراییهای آن چقدر ارزش دارد؟
ارزش فعلی یک یک شرکت و یا کسبوکار، نشاندهنده ارزش ذاتی، ارزش بازار، ارزش منصفانه و یا ارزش اقتصادی میباشد.
۱. ارزش ذاتی (Intrinsic Value)
ارزش ذاتی یک شرکت و کسبوکار به معنای ارزش واقعی آن با در نظر گرفتن ارزش تمام داراییهای مشهود و نامشهود آن میباشد. این نوع ارزش گذاری از طریق تحلیل بنیادین Fundamental Analysis صورت میگیرد.
۲. ارزش بازار (Market Value)
ارزش بازار یک شرکت به معنای قیمت و ارزش گذاری بوده که بر پایه میزان عرضه و تقاضا در بازار صورت میگیرد.
۳. ارزش منصفانه (Fair Value)
ارزش منصفانه یک شرکت به معنای تعیین قیمتی منطقی از طرف فعالان بازار بوده که این قیمت مورد توافق خریدار و فروشنده میباشد. این نوع ارزش گذاری، با ارزش بازار مشابه بوده اما تفاوتهای جزئی و خاصی را نیز دارا میباشد.
۴. ارزش اقتصادی( Economic Value)
ارزش اقتصادی یک شرکت و کسبوکار به معنای تعیین حداکثر ارزش و قیمت بوده که سرمایهگذار و یا خریدار حاضر است برای شرکت و دارایی پرداخت نماید.
از این رو زمانی که در مورد ارزش گذاری شرکت استارتاپ و تجاری سازی آن صحبت میکنیم، باید شاخصهای زیادی چون نوع دارایی و شرکت، روش کاربردی جهت ارزش گذاری، اطلاعات در دسترس و… را مد نظر قرار دهیم.
مطالعه بیشتر: اکوسیستم استارتاپی به چه چیزی گفته میشود و دلیل اهمیت آن چیست؟
اهمیت ارزش گذاری استارتاپ چیست
استارتاپها و کسبوکارهای مختلف در مراحل گوناگون فعالیت خود، نیاز به انجام ارزش گذاری و تعیین دقیق ارزش فعلی شرکت میباشند. از این رو برخی از استارتاپها در زمان شروع فعالیت خود جهت جذب سرمایه و برخی از شرکتهای متوسط و بزرگ در زمان فرآيند ادغام و تملیک باید به ارزش گذاری بپردازند.
در واقع استارتاپها باید در زمان جذب سرمایه، جهت تعیین سهم سرمایه گذار به ارزشگذاری استارتاپ خود بپردازند. چرا که سهم سرمایه گذار باید بر طبق میزان سرمایه وارد شده به استارتاپ تقسیم بر ارزش بعد از جذب سرمایه استارتاپ تعیین شود. از سوی دیگر گاهی اوقات دو شرکت قصد ادغام و گسترش فعالیتهای خود و یا همچنین قصد تملیک را دارند.
ادغام با هدف هم افزایی از جهت گسترش فعالیتها، اشتراک گذاری منابع، کاهش هزینهها و… انجام میشود. تملیک نیز زمانی صورت میگیرد که یک شرکت اقدام به خرید تمام سهام شرکت دیگر و یا اکثر سهام آن کرده و سعی در کسب کنترل آن شرکت را داشته باشد. در این صورت باید جهت اجرای ادغام و یا تملیک شرکتها، برای تعیین ارزش معامله و سهم هر دو طرف ارزش گذاری انجام شود.
۱۳ روش ارزش گذاری استارتاپ
روشهای ارزش گذاری به شرکتها کمک میکند تا مقدار حدودی ارزش یک استارتاپ را تعیین کرده و بر اساس آن در فرآیند جذب سرمایه با سرمایهگذاران به مذاکره بپردازند. ارزش گذاری با توجه به روش تعیین شده میتواند متفاوت باشد. به این معنا که تعیین ارزش استارتاپ میتواند با یک روش برابر با ۱۰ میلیارد تومان و با روش دیگر برابر با ۷ میلیارد تومان باشد.
از این رو با توجه به نوع استارتاپ و اطلاعات در دسترس میتوانید در نهایت به انتخاب بهترین روش ارزش گذاری استارتاپ در جلسه مذاکره با سرمایهگذار بپردازید.
۱۳ روش ارزش گذاری شرکت استارتاپ عبارت است از:
۱. روش ارزش گذاری کارت امتیازدهی (Scorecard method)
روش کارت امتیازدهی که طراحی آن توسط بیل پِین Bill Payne صورت گرفته است، یک روش ارزش گذاری مقایسهای بوده که در مراحل ابتدایی استارتاپ بسیار کاربرد دارد. بر طبق این روش، هر استارتاپ توسط ۷ عامل اصلی با وزن دهی مشخص ارزیابی میشوند و امتیازی را کسب میکنند.
این ۷ عامل به صورت ذیل میباشد:
۱. تواناییهای تیم مدیریتی: وزن ۳۰ درصد
۲. تخمین فرصتهای استارتاپ: وزن ۲۵ درصد
۳. محصول یا فناوری: وزن ۱۵ درصد
۴. وجود کانالهای بازاریابی و فروش: وزن ۱۰ درصد
۵. میزان رقابت در محیط: وزن ۱۰ درصد
۶. نیازمندی به جذب سرمایه: وزن ۵ درصد
۷. بررسی عوامل دیگر چون بازخورد مشتری و…: وزن ۵ درصد
از این رو باید به نمرهدهی این چند عامل پرداخته و با محاسبه مجموع حاصل ضرب وزن و نمره هر یک از عاملها، بر طبق ارزش گذاری استارتاپهای فعال، به تعیین ارزش استارتاپ مورد نظر بپردازید. این روش ارزش گذاری، کیفی و مقایسهای بوده و معمولا توسط سرمایهگذاران و شرکتهای شتاب دهنده انجام میشود.
۲. روش ارزش گذاری هزینه باز تاسیس (Cost to duplicate method)
در این روش ارزش گذاری یعنی Cost to duplicate valuation، باید به بررسی و تعیین دقیق هزینههایی که از زمان شروع فعالیت استارتاپها تا زمان کنونی که جهت راهاندازی و تداوم فعالیتهای آن صرف شده است، انجام شود. در واقع این روش برای ارزش گذاری استارتاپهایی که قصد فروش و یا حتی احتمال شکست و ناکامی را دارند به کار برده میشود.
از این رو با تعیین داراییهای استارتاپ، به محاسبه ارزش دقیق آن پرداخته میشود. بزرگترین ایراد و عیب این روش ارزش گذاری، نادیده گرفتن پتانسیل رشد استارتاپ و عدم توجه به ارزش داراییهای نامشهود استارتاپ چون ارزش و اعتبار برند میباشد.
۳. روش ارزش گذاری هم نوایی( Conformity method)
در این روش ارزش گذاری، سرمایهگذاران و شرکتهای شتاب دهنده پیشنهاد ثابت و یکسانی را به تمام استارتاپها ارائه میدهند. در واقع این روش ارزش گذاری به نفع سرمایهگذار بوده، چرا که هیچ هزینه و زمانی را برای تعیین ارزش استارتاپها صرف نخواهد کرد. البته قابل ذکر است که به دلیل تراکم پایین استارتاپها در ایران، این روش ارزش گذاری کاربردی ندارد.
۴. روش ارزش گذاری دیو برکس (Dave Berkus method)
روش دیو برکس یکی از روش های ارزش گذاری استارتاپ ها است که توسط شخص دیو برکس، از موفقترین سرمایهگذاران فرشته، طراحی شده است. در این روش از طریق ارزیابی چند شاخص کلیدی در استارتاپ، ارزش گذاری صورت میگیرد که این شاخصها عبارت است از:
– تیم مدیریتی
– بررسی ایده
– نمونه اولیه از محصول
– فروش و بازاریابی
– شراکت راهبردی
با بررسی این شاخصها و تعیین ارزش بین ۰ تا ۰/۵ میلیون دلار، میتوان به ارزش گذاری استارتاپ ها اقدام کرد. همچنین می توانید برای ارزیابی عملکرد سازمان و یا استارتاپ از بنچمارک استفاده کنید.
توصیه می کنیم مقاله “محک زنی یا بنچمارک چیست؟” در مجله شتابدهنده پیشگامان را بخوانید.
۵. روش ارزش گذاری تجمیع عوامل ریسک( Risk factor summation method)
در این روش ارزش گذاری، باید استارتاپ بر اساس ۱۰ شاخص ریسک تحلیل شود. از این رو اگر ریسکهای استارتاپ بیشتر شود، ارزش آن کاهش پیدا میکند.
۱۰ شاخص ریسک عبارت است از:
ریسک مدیریت
ریسک مقیاس پذیری
ریسک میزان رقابت
ریسک قانونی
ریسک اقتصادی
ریسک نمونه اولیه محصول
ریسک مدل درآمد
ریسک خروج سرمایهگذار
ریسک وجود نمونههای مشابه بازار
ریسک اندازه بازار
در این روش بر اساس هر یک از شاخصهای ریسک که تاثیر مثبت و یا منفی بر عملکرد آینده استارتاپ بگذارد، به امتیازدهی بین مثبت ۲ تا منفی ۲ میپردازند.
۶. روش ارزش گذاری سرمایه گذار خطرپذیر (Vc method)
در این روش، ارزش نهایی و یا ارزش خروج استارتاپ را بر بازده مورد انتظار سرمایهگذار تقسیم میکنند. از این رو این ارزش گذاری وابسته به میزان بازده مورد انتظار سرمایهگذار میباشد. بازده مورد انتظار سرمایهگذار بر طبق شرایط اقتصادی کشور، افق سرمایهگذاری و انتظارات وی مشخص میشود. این روش برای استارتاپهایی که در مرحله میانی و پایانی درآمدزایی هستند، کاربرد دارد.
۷. روش ارزش گذاری نمونه کاوی تحلیلی( Analytical Benchmarking method)
در این روش ارزش گذاری، استارتاپ مورد نظر را با استارتاپ مرجع و نمونه مشابه بینالمللی آن مقایسه میکنند. در واقع بعد از یافتن استارتاپ مرجع و شناسایی تشابهات لازمه در هر ۲ استارتاپ، به تعیین ارزش میپردازند. از این رو باید تمام عوامل مقایسهای را تحلیل و بررسی کرد تا بتوان ازش استارتاپ مورد نظر را به درستی تخمین زد.
۸. روش ارزش گذاری ارزش منصفانه بازار (Fair market value method)
در این روش، سرمایه گذار و کارآفرین یا مدیر به تعیین قیمت و ارزشی منصفانه برای استارتاپ پرداخته و به توافق میرسند. از این رو هر دو طرف معامله از اطلاعات لازم آگاه بوده و به تعیین قیمتی که مورد توافق فروشنده و خریدار قرار گرفته است، میپردازند.
۹. روش ارزش گذاری مقایسهای (Comparables method)
در این روش، یک شاخص مهم و کلیدی را بین استارتاپ مورد نظر و استارتاپ مرجع و مشابه بررسی میکنیم. از این رو با مقایسه این دو مورد میتوان ارزش استارتاپ را محاسبه و تخمین کرد. این روش ارزش گذاری استارتاپ، هم در مراحل اولیه یک استارتاپ و هم در مراحل میانی و پایانی آن کاربرد دارد.
۱۰. روش ارزش گذاری ضرایب (Multiples method)
این روش با بررسی اطلاعات استارتاپ چون آمار فروش، درآمد و یا سود و مقایسه آن با شرکتهای مشابه سهامی عام میتوان ارزش گذاری استارتاپ ها را انجام داد. البته قابل ذکر است که شرکت سهامی عام باید مشابه استارتاپ مورد نظر باشد تا بتوان به مقایسه و ارزیابی آن پرداخت. این روش ارزش گذاری در مراحل میانی و پایانی استارتاپ کاربرد دارد.
۱۱. روش ارزش گذاری جریانهای نقد تنزیل شده (Discounted cash flow method)
بر اساس این روش ارزش گذاری، شما باید به پیشبینی میزان درآمد، هزینههای استارتاپ برای دوره زمانی ۳ تا ۵ سال آینده بپردازید. از این رو با مد نظر قرار دادن نرخ تنزیل مناسب ارزش جریانهای نقدی استارتاپ را در زمان کنونی محاسبه میکنید. کاربرد این روش ارزش گذاری برای استارتاپهایی بوده که در مرحله میانی و پایانی فرآیندهای کار قرار دارند.
۱۲. روش ارزش گذاری شیکاگو (First Chicago method)
طراحی این روش ارزش گذاری استارتاپ ها توسط شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر به نام First chicago صورت گرفته است. بر طبق این روش برای آینده استارتاپ ۳ نوع سناریوی محتمل شامل موفقیت استارتاپ، بقا و شکست را در نظر گرفته و برای هر یک نیز احتمالی را در نظر میگیرند. سپس با محاسبه میانگین وزن دار هر ۳ رقم محتمل، به ارزش گذاری نهایی می پردازند. از این رو روش ارزش گذاری برای استارتاپهای در مراحل میانی و پایانی کاربرد دارد.
۱۳. روش ارزش گذاری گزینههای موجود (Real options method)
روش ارزش گذاری گزینههای موجود به بررسی میزان انعطاف استارتاپ در هر یک از شرایط متغیر بازار پرداخته و سپس در همین مبنا به تخمین ارزش استارتاپ میپردازد.
در واقع در این روش، به بررسی تمام تصمیمها و گزینههای موجودی که یک استارتاپ با توجه به شرایط فعلی بازار میتواند اخذ کند، پرداخته و با توجه به تاثیر آن بر استارتاپ به ارزش گذاری آن میپردازد. این روش ارزش گذاری برای استارتاپهایی که در مراحل میانی و یا پایانی قرار دارند بسیار کاربرد خواهد داشت.
کلام آخر
ارزش گذاری استارتاپ یک فرآیند پیچیده و حساس بوده که نیازمند دانش و تجربه فراوان جهت بررسی و تحلیل ویژگیهای استارتاپ، حوزه کاری آن، مزایا و نقاط قوت آن، شرایط معامله بین مدیر و کارآفرین با سرمایهگذار میباشد. از این رو این امر به عنوان یک هنر شناخته شده که عامل آن باید تخصص و آگاهی بالایی در این زمینه داشته باشد.