امروزه اکثر سازمانها و شرکتها جهت افزایش بهرهوری کارمندان و حفظ مشتریان خود، نیازمند مقایسه عملکرد و راندمان کاری و شناخت رقبای خود در حوزههای مختلف کاری میباشند. از این رو استراتژی و سیاستهای رقابتی خاصی برای بقا در بازار معرفی میشود. یکی از این استراتژیها؛ شناخت دقیق بازار، نحوه عملکرد رقبا و محک زنی استارتاپ میباشد.
از این رو سازمانهایی که استراتژی تحلیلی را سرلوحه بقای خود قرار دادهاند، بنچمارک را به عنوان یکی از روشهای موثر بهبود مستمر خود در میدان کسب و کار میدانند. در این مقاله قصد داریم که به بررسی مفهوم بنچمارک و محک زنی استارتاپ پرداخته و در نهایت مزایای آن و انواع الگوبرداری در بنچمارکینگ را بیان کنیم.
با مجله شرکت شتاب دهنده پیشگامان همراه باشید.
مطالعه بیشتر : نحوه جذب سرمایه گذار برای استارتاپ
بنچمارک چیست؟
بنچمارک یا محک زنی استارتاپ، یک روش نظاممند جهت ارزیابی عملکرد سازمان و یافتن بهترین استراتژی در فعالیتها و فرآیندهای کاری میباشد. در واقع بنچ مارک برای مقایسه میزان عملکرد یک سازمان، بخش و یا یک تیم در مقایسه با سایر سازمانهای مشابه، بخشها و یا تیمهای موفق دیگر میباشد. از این رو این روش یک نقطه مرجع جهت اندازهگیری و بهبود سازمانها است.
بنچمارکتینگ، یک فرایند مستمر و سیستماتیک برای شناسایی، تحلیل و اجرای بهترین استراتژیها و اقدامات بازاریابی جهت ارتقای عملکرد سازمان و بهبود آن میباشد.
بنچمارک به صاحبان کسب و کار ها و سازمانها کمک میکند تا به شناسایی یک دسته از شیوهها و استراتژیهای عملیاتی بهینه سازمان دست یافته و با اجرای آن بتوانند فروش و سود بیشتری را برای سازمان کسب نمایند. از این رو الگوهای رقابتی در این استراتژی شناسایی میشود و در نهایت با تحلیل آنها، میتوان یک خروجی بهینه را برای اجرا در سازمان و استارتاپ خود به دست آورد.
مدیران کسب و کار و استارتاپ ها میتوانند با استفاده از بنچمارکتینگ به مقایسه عملکرد، کارایی و فرآیندهای عملیاتی خود با رقبا پرداخته و بهترین اقداماتی را که باعث پیشرفت و رشد عملکرد آنها میشود را شناسایی و تحلیل کنند. همچنین در نهایت با به کار بردن آن استراتژیها و اجرای آن در کسب و کار خود، مسیر صحیح پیشرفت را طی نمایند.
اجرا کردن بنچمارکتینگ باعث میشود که مدیران کسب و کار ها یک لیست بهینه از اقدامات و استراتژیهای مهم را در مقایسه با رقبا برای خود تنظیم کرده و در راستای آن گام بردارند. البته قابل ذکر است که بنچ مارک به معنی تقلید از استراتژیها و کار رقبا نمیباشد. در واقع مدیران کسب و کار باید از استراتژیهای رقبا، ایده گرفته و با نوآوریهای مفید به بهبود عملکرد و کارایی سازمان کمک نمایند.
از این رو در دنیای کسب و کار نیز مدیران از طریق محک زنی استارتاپ، میتوانند به مقایسه محصول، خدمات، عملکرد و کارایی خود با معیارهای قابل اندازهگیری رقبا بپردازند. بر طبق این استراتژی، مدیران کسب و کار و استارتاپ ها قادر خواهند بود که به شناسایی اقداماتی که رقبا انجام دادهاند و نتایج مثبتی را نیز کسب کردهاند پرداخته و برای خود عملی سازند.
برای افزایش آگاهی خود درباره اینکه استارتاپ چیست مقاله ای با همین عنوان را در مجله شتاب دهنده کسب و کار پیشگامان بخوانید.
تاریخچه بنچمارکینگ چیست؟
بنچمارکتینگ یک مفهوم و اصطلاح جدید و به روزی نمیباشد و شروع آن به دوران و عصر انسان اولیه برمیگردد. در واقع همان گونه که در تعریف بنچمارک نیز بیان کردیم، این اصطلاح به مقایسه فعالیتهای رقبا و تلاش جهت بهبود و پیشرفت خود اشاره دارد. از این رو مفهوم رقبا را نیز هم میتوان برای سازمانها و هم برای افراد و دوستان نیز تعبیر و تعریف کرد.
از این رو نمیتوان مفهوم بنچمارک را مختص به دوران خاصی تعریف کرد. اما میتوان رشد و گسترش آن را در میان شرکتها به سال ۱۹۵۶ میلادی برگشت داد. در واقع مفهوم بنچ مارکتینگ با اقدامات شرکت زیراکس در سال ۱۹۵۶ میلادی به دیگر شرکتها و کسب و کار ها نیز تعمیم پیدا کرد.
شرکت زیراکس در سال ۱۹۵۶ میلادی با شرکت Rank به یک سرمایه گذاری مشترک پرداخته و به تاسیس یک شرکت و کسب و کار ترکیبی با نام Xerox Rank پرداختند. شرکت زیراکس بعد از گذشت چند دهه توانست رشد و پیشرفت قابل توجهی را کسب نماید و از این رو سهام برند Rank را خریداری کرد.
رشد و پیشرفت شرکت زیراکس در بازار اروپا بسیار مثبت و امیدبخش بود. اما در همین اثنا و در دهه ۷۰ میلادی، شرکتهای ژاپنی توانستند از طریق تولید دستگاههایی با قیمت مناسب و کیفیت بالا، سهمی از بازار شرکت زیراکس را تصاحب کنند.
شرکت زیراکس برای مقابله با این بحران، استراتژیهای مختلفی همچون فعالیتهای دائمی جهت بهبود مستمر کیفیت محصولات و خدمات خود، انجام خود ارزیابی مفید و مستمر، زیر نظر گرفتن رقبای ژاپنی، اجرای بنچمارک و محک زنی استارتاپ را انجام داد. از این رو تلاشهای شرکت زیراکس برای کسب و حفظ موقعیت رقابتی خود در بازار باعث رواج مفهوم رسمی و امروزی بنچمارک در میان کسب و کار ها و استارتاپ ها شد.
در واقع شرکتهای ژاپنی، فشارهای سنگینی را به شرکتها و کسب و کار های آمریکایی وارد کرده بودند. از این رو کسب و کار های آمریکایی مجبور شدند که برای مقابله با فشارهای رقابتی چینیها، استراتژی و راهبردهای بهینهای را در پیش بگیرند. از این رو این انگیزه و تلاش کسب و کار ها، به گسترش و رشد وسیع مفهوم بنچمارکتینگ در تمام دنیا منتهی شد.
انواع الگوبرداری در بنچمارک
مدیران کسب و کار ها و استارتاپ ها برای این که بتوانند بنچمارک را به خوبی برای کسب و کار خود انجام دهند، باید بدانند که از چه روشی از رقبا الگوبرداری کنند. در واقع در ابتدای امر باید روش الگوبرداری از رقبا و ایدههای آن را شناسایی و تصمیمگیری نمایند. از این رو برای هدفگذاری در هر یک از این روشها، باید یک سری اطلاعات و دادههای لازم و جامع جهت اخذ بهترین تصمیم ممکن را داشته باشید. در ادامه به معرفی ۷ روش الگوبرداری در بنچ مارکینگ خواهیم پرداخت که عبارت است از:
۱. الگوبرداری عمومی در بنچمارکینگ Generic Benchmarking
اولین نوع الگوبرداری در بنچمارکتینگ، الگوبرداری عمومی میباشد. در این نوع الگوبرداری، به بررسی معیارها و استراتژیهایی پرداخته میشود که بین تمام کسب و کار ها مشترک و رایج میباشد. در واقع معیارهایی چون بازده سرمایه گذاری، میزان حقوق کارمندان و… که در تمام کسب و کار ها وجود دارد میتواند به عنوان یک معیار عمومی جهت محک زنی کسب و کار مورد استفاده قرار گیرد.
از این رو اگر قصد دارید که بر اساس یک سری معیارهای عمومی و جنرال به بررسی کسب و کار خود بپردازید میتوانید از این نوع الگوبرداری بنچ مارکتینگ بهره ببرید. البته تصور نکنید که انجام این کار و الگوبرداری از این نوع محک زنی استارتاپ، کار بسیار ساده و پیش پا افتادهای خواهد بود. چرا که این امر باید دقیق، صحیح و با جزئیات بالا انجام شود تا نتایج مثبت و مورد انتظار را عملی سازد.
۲. الگوبرداری محصول در بنچمارکینگ Product Benchmarking
بنیانگذار استارتاپ میتواند بر طبق این الگوبرداری به بررسی و تحلیل محصول و خدمات رقبا پرداخته و استراتژیهای بهینه را جهت اجرا در استارتاپ خود تدوین کند. در واقع بر اساس این الگوبرداری، شما میتوانید با خرید محصول و یا دریافت خدمات رقبا به اطلاعات عملکرد، ویژگیها و نحوه کار آن دست پیدا کنید.
از این رو با مقایسه کردن آن با محصول خود بهتر و سریعتر میتوانید متوجه شوید که رقبا از چه اقدامات و استراتژیهایی جهت بهبود کیفیت محصولات و خدمات خود و تجاری سازی ایده دانش بنیان خود بهره میبرند. سپس در نهایت نیز با بهکارگیری از این استراتژیها میتوانید در جهت بهبود محصولات و خدمات خود اقدام کرده و یا حتی کالا و محصول جدید و با کیفیت خود را روانه بازار کنید.
در واقع الگوبرداری محصول و یا مهندسی معکوس میتواند بسیاری از هزینههای تحقیق و توسعه کسب و کار شما را کاهش داده و کمک کند تا بهترین نمونه محصول را به بازار عرضه کنید. از این رو میتوانید خیلی سریع به ویژگیهای ممتاز رقبا پی برده و از آن برای رشد و پیشرفت خود بهره بگیرید.
۳. الگوبرداری داخلی در بنچمارکینگ Internal Benchmarking
سومین نوع الگوبرداری در بنچ مارکتینگ، الگوبرداری داخلی میباشد. در این نوع الگوبرداری، یک معیار داخلی انتخاب میشود و آن با سایر معیارها در درون سازمان مقایسه خواهد شد. در واقع اگر قصد دارید که عملکرد کارمندان و یا میزان سود یک واحد را در یک کسب و کار و سازمان بررسی و تحلیل کنید، میتوانید از الگوبرداری داخلی بهره بگیرید.
از این رو به عنوان مثال اگر میخواهید که عملکرد یک کارمند ممتاز را با سایر کارمندان در سازمان مقایسه کنید، میتوانید از این نوع الگوبرداری استفاده کنید. البته در زمان راه اندازی استارتاپ، بهره گرفتن از این الگوبرداری مناسب نمیباشد. چرا که این الگوبرداری برای شرکتها و سازمانهای بزرگ مفید بوده و برای مقایسه تعداد بالای کارمندان و یا میزان سود بالای واحدها میتواند اجرا شود.
۴. الگوبرداری فرآیند در بنچمارکینگ Process Benchmarking
در روش بنچمارک فرآيند با طرح سوالات و پرسشهایی درصدد هستیم که عملکرد برتر رقبا را نسبت به خودمان بررسی و شناسایی نماییم. در واقع از طریق اقداماتی چون نظرسنجی، تحقیقات بازار، مصاحبه و… به شناسایی و کسب اطلاعات ضروری از رقبا پرداخته و ویژگیهای مثبت آنان را تحلیل میکنیم. در نهایت با به کارگیری این فرآیندها و استراتژیهای برتر در کسب و کار خود میتوانید به بهبود محصول و خدمات خود بپردازید.
الگوبرداری فرآیند در محک زنی کسب و کار بسیار حائز اهمیت میباشد. چرا که بهرهگیری از این الگوبرداری و پیروی از فرآیندهای رقبا میتواند برای کسب و کار ها بسیار نتیجهبخش باشد. در واقع هماهنگ کردن تمام فرآیندها و استانداردهای رقبا در کسب و کار خود میتواند بسیار سخت و همراه با هزینههای سنگینی نیز باشد. اما این امر نتایج بهینهای را نیز به دنبال خواهد داشت.
۵. الگوبرداری جهانی در بنچمارکینگ Global Banchmarking
در این نوع الگوبرداری بنچمارک، به بررسی استراتژیها و معیارهای رقبای بزرگ جهانی و بینالمللی میپردازیم. در واقع این الگوبرداری محدود به یک منطقه و کشور مشخص نمیباشد و به بررسی رقبای خارجی پرداخته میشود. از این رو یک سازمان و کسب و کار باید معیارها و استراتژیهای رقبای جهانی را که در سطح بسیار بالایی قرار دارند را بررسی و تحلیل کند. بر این اساس روند پیشرفت را سریعتر کرده و شانس ارتقای کسب و کار را به سطح جهانی نزدیک خواهد کرد.
به عنوان مثال اگر یک شرکت تولیدی فعال در ایران، به مقایسه خود با یک شرکت اروپایی و یا آمریکایی که در تولید محصول یکسانی فعالیت میکند بپردازد، میتواند به یک سری ایدههای جدید و ناب دست یابد.
از این رو حتی در نهایت به ارتقای سطح خود در معیار جهانی نیز دست خواهد یافت. شرکت پیشگامان به عنوان یک نهاد و موسسه جهت کمک رسانی به سازمانها و عملی کردن ایدههای ناب و جدید میباشد. از این رو میتوانید از این نهاد بهره بگیرید و به رشد و پیشرفت سازمان خود کمک کنید.
۶. الگوبرداری رقابتی در بنچمارک Competitive Benchmarking
در این نوع الگوبرداری، تمام فرآیندها، عملکرد، محصول و خدمات رقبا بررسی و تحلیل میشود تا به خروجی و اطلاعات مفیدی منتهی شود. در واقع در الگوبرداری رقابتی برخلاف الگوبرداری محصول، به بررسی و تحلیل کامل امور بازاریابی، مالی، منابع انسانی، روابط عمومی و… رقبا پرداخته میشود. چرا که باید متوجه شوید که رقبا در هر بخش چه اقدامات و کارهایی را انجام داده و دلایل موفقیت آنها در بازار چیست.
البته قابل ذکر است که پیروی از این الگوبرداری کار آسان و راحتی نیست و حتی شاید به شکست و ناکامی کسب و کار نیز منتهی شود. چرا که محک زنی کسب و کار میتواند به خاطر عدم دسترسی به اطلاعات محرمانه سازمانها در مسیر غلط و اشتباهی قرار گرفته و نتایج مطلوب و مثبتی نیز کسب نگردد. از این رو حتماً باید از دانش و تجربه کافی و لازمه در این زمینه برخوردار باشید تا بتوانید از این الگوبرداری نهایت بهره و استفاده را ببرید.
۷. الگو برداری استراتژیک در بنچمارک Strategic Benchmarking
آخرین نوع الگوبرداری در بنچمارکتینگ، الگوبرداری استراتژیک میباشد. در این نوع الگوبرداری چشماندازهای رقبا به صورت کامل و با جزئیات بررسی شده و با کسب و کار خود مقایسه میشود. از این رو نقاط ضعف کسب و کار خود را به سرعت میتوان شناسایی کرده و با رفع آن میتوان به حداکثر رشد و پیشرفت دست پیدا کرد.
در واقع در این نوع الگوبرداری، با اجرای یک سری اقدامات ویژه به توسعه چشمانداز آینده کسب و کار خود میپردازد که در نهایت باعث کسب یک مزیت رقابتی عالی در مقایسه با رقبا خواهد شد. از این رو با ایجاد یک تمایز بین کسب و کار خود و رقبا میتوانید سود و فروش خود را افزایش دهید.
پیروی از این الگوبرداری در میان کسب و کارها و استارتاپ ها بسیار متداول و محبوب میباشد. اما حساسیت و ریزه کاری های خاص خود را نیز دارد. از این رو حرکت اشتباه و سهلانگاری ساده میتواند تاثیرات منفی زیادی برای کسب و کار ها داشته باشد.
مزایای استفاده از بنچمارک
بنچمارکتینگ یک ابزار و روش سریع جهت کسب موفقیت نمیباشد، بلکه یک فرآیند مستمر و پویا بوده که مدیران کسب و کار در شناسایی مشکلات و نقطه ضعفهای کاری آنان کمک خواهد کرد. از این رو بر طبق محک زنی استارتاپ، شما میتوانید فرآیند، عملکرد و محصولات خود را با رقبا مقایسه کرده و به کسب اطلاعات و دادههای مفید جهت پیشرفت و رشد شغلی خود دست یابید.
همچنین استفاده از این راهبرد در زمان راه اندازی استارتاپ میتواند باعث کاهش هزینهها و افزایش سود برای شما نیز شود. علاوه بر این مشتریان وفادار بیشتری را نیز برای محصولات و خدمات کسب و کار شما ایجاد خواهد کرد.
محک زنی کسب و کار باعث میشود که شما یک مزیت رقابتی را برای برند خود در بازار پیدا و کسب نمایید. چرا که بر اساس اطلاعاتی که از طریق این راهبرد به دست میآورید، میتوانید به شناسایی گپ و فضاهای خالی در بازار نیز بپردازید. از این رو بر طبق بهرهبرداری از این گپ ها و پر کردن خلأ بازار که رقبا آن را نادیده گرفتهاند، میتوانید به یک مزیت رقابتی برای خود دست یابید.
از این رو مزایای بنچمارک را میتوان در ۱۰ عنوان بیان کرد که عبارت است از:
- شناخت دقیق و صحیح رقبا
- درک بهتر و سریع نیازهای مشتری
- دستیابی به عملکرد برتر در بازار
- شناسایی نقاط قوت و ضعف کسب و کار خود
- تعیین اهداف و عملکرد مورد انتظار
- حرفهای سازی فرآیندهای کسب و کار
- بهبود کیفیت محصولات و خدمات
- ارتقای اثربخشی و کارایی کسب و کار
- پیشرفت مستمر و مداوم کسب و کار
- کسب مزیت رقابتی
انواع بنچمارک
بنچمارکتینگ و یا محک زنی کسب و کار در انواع مختلفی وجود دارد. اما تمام آن در ۳ دسته و بخش اصلی تقسیمبندی میشود که انواع بنچمارک عبارت است از:
- بنچمارک فرآيند
- بنچمارک استراتژیک
- بنچمارک عملکرد
در ادامه هر کدام را به شما معرفی خواهیم کرد:
بنچمارک فرآیند
بنچمارک فرآیند به بررسی فرآیندها و راهبردهای موفق سازمانهای پیشرو در بازار میپردازد. در واقع این شکل از محک زنی کسب و کار در یافتن روشهایی که خیلی سریع به رشد و پیشرفت کسب و کار منتهی خواهد شد، پرداخته میشود.
بنچمارک استراتژیک
این نوع بنچمارک، به بررسی استراتژیهای برنده که سازمانهای موفق در بازار عمومی به کار گرفتهاند، میپردازد. در واقع این نوع محک زنی استارتاپ همراه با نوآوریهایی بوده که روند رشد کسب و کار را سریعتر خواهد کرد.
بنچمارک عملکرد
آخرین نوع بنچمارک به مقایسه عملکرد شما با رقبا در زمینه ویژگیهای محصول و خدمات، کیفیت، طراحی، قیمت، رضایت مشتریان، قابلیت اطمینان و سرعت آن خواهد پرداخت. از این رو این محک زنی استارتاپ به ارتقای جایگاه شما در بازار و بهبود محصولات و خدمات شما منتهی خواهد شد. برای ارزش گذاری استارتاپ نیز می توانید از این بنچمارک استفاده کنید.
کلام آخر
بنچ مارک و محک زنی استارتاپ یک ابزار موثر و قدرتمند جهت ارتقای بهبود مستمر سازمانها و کسب و کار ها میباشد. از این رو صاحبان کسب و کار ها و استارتاپ ها درصدد هستند تا فرآیندها و روشهای اجرایی خود را به طور مستمر و مداوم بهینه کرده و خود را با رقیبان پیشرو در بازار مقایسه کنند.
در واقع بنچمارکتینگ یکی از ضروریترین و مهمترین اقداماتی است که یک سازمان باید برای کسب موفقیت خود در بازار به آن توجه داشته باشد. چرا که شما بدون توجه به رقبا و تحلیل بازار نمیتوانید رشد و پیشرفت کنید. از این رو باید استانداردهای بازار را شناخته و سعی کنید که سازمان خود را به حدی رسانده که برای رقبا به عنوان معیار شناخته بشوید.